زنگ تفریح بود که به مدرسه رسیدم. چندتا از بچه‌ها در جنب و جوش بودند و بحث کمک به سیل‌زده ها در آن‌ها گُل گرفته بود. تصمیم گرفته بودند از چاشت روزانه و پول توجیبی خودشون بزنند و به مردم سیل‌زده کمک کنند. دور معاون تربیتی خودشون جمع شده بودند و یکی یکی پول‌هاشون رو به ایشون می‌دادند. همان زنگ با کارتون، صندوقی درست کردند و از معاونین و معلمان خواستند در کلاس‌ها بچرخند. ایده قشنگ این چند نوجوان کلاس پنجمی شهرک غربی تبدیل شد به #سیل_محبت و مهربونی در مدرسه.

5 سوال مهم در داستان ساسی مانکن

سیل محبت و مهربانی در مدرسه

داستان عکس با حاج قاسم و ابومهدی المهندس

کتاب مثل کباب!

بودند ,مدرسه ,خودشون ,سیل‌زده ,یکی ,زنگ ,محبت و ,سیل محبت ,بودند و ,در مدرسه ,زنگ با

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

از درز دیوار تا دکمه پیراهن داماد مطالب اینترنتی من جهادی ام لبخندهای عمیق مقالات ارايشي تیدا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد MrCoder | Programmer فروشگاه اینترنتی انتخاب کلیک تکنولوژی گروه فرهنگی اسرا